روانشناسی ورزش در بر گیرنده گزینش درست و برانگیختن ورزشکاران است به
گونهای که هر ورزشکار بتواند در بالاترین حد توانایی خود به رقابت
بپردازد.
ورزشکاران در این راستا باید راهبردهایی را بکار گیرند تا
رقیبان را روحیه زدایی کنند،باسطح بسیار بالای فشار مقابله و یا آن را کم
کنند، از داروها سو استفاده نکنند,راهبردهای تیمی موفقیت آمیزی را بکار
گیرند و مهارتها را آموزش دهند و بیاموزند.
مطالعه روانشناسی و استفاده
از آن در موقعیت ورزشی شخص را توانا میسازد که: ١- رفتاری را توصیف کند(
ورزشکاران تیمی که پیوسته برنده میشوند نسبت، به گروه دیگر دوستانه رفتار
میکنند تا ورزشکارانی که پیوسته میبازند) ۲- رفتاری را تبیین میکنند.
امروزه متخصصان فیزیولوژی ورزش از دانش روانشناسی ورزشی
برای کمک به شرکتکنندگان در برنامههای باز پروری قلبی استفاده میکنند
تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگیری و شروع تمرین غلبه کنند.
دست اندر کاران تیمهای جوانان برای اطمینان از کسب تجارب مثبت از سوی ورزشکاران جوان، از روانشناسی ورزشی بهره میگیرند.
و
نهایتا مربیان در تمام سطوح از تکنیکهای روانشناسی ورزشی همچون کنترل
هیجان، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و انگیزش کمک میگیرند تا ورزشکاران را
در تکامل بخشیدن اجراهایشان یاری دهند.
اکنون با پیشرفت علم روانشناسی
ورزشی، بحث مهارتهای روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمییت بسزایی
برخوردار شده است و در حالی که قبلا به اهمیت آماده سازی جسمانی تاکید
میشد امروزه قهرمانان هرچه بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تاکید
میکنند.
تجارب کسب شده آنان حاکی از آنست که وقتی در میدانهای بزرگ با
قهرمانانی همتراز به لحاظ جسمیبه رقابت میپردازند، سرانجام آمادگی روانی
پیروزی را به نفع یکی از طرفین رقم خواهد زد.
از آنجایی که روانشناسی به مطالعه رفتار میپردازد، بالطبع موضوع روانشناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیتهای ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک میباشد.
اگرچه
اهمیت مسایل روانی در ورزش از چندین سال پیش شناخته شده است با این حال
روانشناسی ورزشی هنوز دانشی بسیار جوان میباشد و در خلال دهههای اخیر
علاقه و توجه به «روانشناسی ورزشی شناختی» افزایش چشمگیری یافته است.
ابتدا
تمام تلاشها در این حیطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سالهای اخیر
این روند متحول شده است و روانشناسی ورزشی قهرمانان زن و مرد حرفهای و
برجسته افراد شرکت کننده در فعالیتهای غیر حرفهای را نیز مورد توجه قرار
میدهد.
به عبارتی هدف روانشناسی ورزشی کمک به ورزشکاران در تمام ردههای سنی از نوجوانان تا بزرگسالان است.
منبع : روانشناسی ورزشی
لذا توجه به شهروندان در نظام ارزشی دمکراتیک رو به افزایش است.
اکنون
که اهمیت شهروندان به عنوان یکی از منابع بسیار مهم سازمان درک شده است،
رفتار آنها هم میتواند بسیار با اهمیت تلقی شود واز این روست که محققان
زیادی به تجزیه و تحلیل رفتار شهروندی پرداخته اند.
بهطور کلی رفتار شهروندی یک نوع رفتار ارزشمند و مفید است که افراد آن را به صورت دلخواه و داوطلبانه از خود بروز میدهند.
این اصطلاح، یک اصطلاح روانشناسی فنی برای تعریف مجموعهای از رفتارهای فردی در قالب گروه است.
رفتار شهروندی سازمانی
ابتدا توسط دنیس ارگان( Dennis Organ) در سال ۱۹۸۸ اینگونه تعریف شد: «یک
رفتار فردی که در سیستم رسمی پاداشدهی، هیچ پاداشی برای آن در نظر گرفته
نمیشود … اما ترکیب آن با همین نوع رفتارها در گروه، منجر به اثربخشی
میشود.
رفتارهای معمول شهروندی سازمانی در کسبوکار زمانی اتفاق
میافتد که کارکنان در یک گروه جمع میشوند تا به صورت منظم و دایم و یا
موقتی و برای فعالیتی مشخص، با هم همکاری داشته باشند.
برای مثال، کارکنان دپارتمان بازاریابی دایما رفتار شهروندی سازمانی خود را به نمایش میگذارند چرا که همگی در یک دپارتمان همکار هستند.
کارکنانی
که برای یک فعالیت موقتی و خاص در کنار هم جمع میشوند نیز، هر چند برای
مدتی محدود، رفتار شهروندی سازمانی از خود نشان میدهند.
منبع : شهروندی سازمانی
این توانایی فرد را قادر میسازد تا بهطور موثرتری مسایل زندگی را حل نماید.
مسایل مهم زندگی چنانچه حل نشده باقی بمانند، استرس روانی ایجاد میکنند که به فشار جسمی منجر میشود.
مهارتهای زندگی،
تواناییهای روانی،اجتماعی برای رفتار انطباقی و موثر هستند که افراد را
قادر میسازند تا بهطور موثرتری با مقتضیات و چالشهای زندگی روزمره مقابله
کنند.
تعریف مهارتهای زندگی هم دشوار بهنظر نمیرسد: مهارتهایی که به ما برای زندگی بهتر کمک میکنند.
با
این حال همانطور که میتوانید حدس بزنید، اجماع و اتفاقنظر قطعی در مورد
فهرست مهارتهای زندگی و اینکه چه چیزهایی را باید به عنوان مهارت زندگی
ضروری دانست و یادگیری آن را توصیه کرد وجود ندارد.
توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونهای که فرد بتواند با چالشها وضروریات زندگی روزمره کنار بیاید.
بسیاری
از افراد در رویارویی با مسایل زندگی فاقد توانایی لازم هستند و همین امر
آنان رادر مواجهه با مشکلات و مسایل روزمره زندگی ناتوان و آسیب پذیر ساخته
است و بسیاری از این مشکلات و اختلالات ریشههای روانی – اجتماعی دارند .
انسانها
برای مقابله سازگارانه با موقعیتهای تنش زا و کشمکشهای زندگی، نیاز
به آموختن برخی از مهارتها را دارند، یکی از موثرترین برنامههایی که به
افراد کمک میکند تا زندگی بهتر و سالم تری داشته باشند، برنامهی آموزش
مهارتهای زندگی است .
آموزش مهارتهای زندگی در ایران از سال ۱۳۷۷ شروع شده است .
در سایه تامین چنین اهدافی، تواناییهای روانی – اجتماعی افراد افزایش پیدا میکند.
و
باعث میشود که آنان مسیولیتهای مربوط به نقشهای اجتماعی خود را
پذیرفته و بدون صدمه زدن به خود و دیگران با چالشها ومشکلات زندگی روبرو
شوند، انتخابها و رفتارهای سالمی در سراسر زندگی داشته باشند .
منبع: مهارت های زندگی
هوش سازمانی( Organizational Intelligence) مفهومی جدید در عرصه متون سازمان و مدیریت است.
پس از آن هلال هم در رابطه با هوش سازمانی چارچوبی ارایه کرده است که در آن بهطور منسجم زیر ساختها و روشهای شناختی هوش سازمانی را نشان داده است.
هدف
از این پژوهش بررسی رابطه بین زیر سیستم مدیریت دانش در سازمان یادگیرنده
و هوش سازمانی و مولفههای آن در شرکت ذوب آهن اصفهان بوده است.
نتایج تحقیق نشان داده است که بین زیر سیستم مدیریت دانش و تمامی مولفههای هوش سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
ازاین
رو نگرش جدیدی که در مدیریت به انسان شده، نگرش راهبردی نیست، به این
معناست که انسان هم عامل کار و هم خالق آن است. بنابراین “انسان نقش محوری
در تحول سازمان دارد و تحو?ت عظیم سازمانی از توانمندیهای نامحدود فکری
این عامل سرچشمه میگیرد” در هر سازمان افزون بر منبع عظ?م و خ?ق انسان?
هوشمند، عوامل د?گری ن?ز در فرا?ند عملکرد سازمانها نقش مؤثری ا?فا م?کنند و
ا?ن فقط کاف? ن?ست که سازمانها ت?ش کنند تا با استفاده از ابزارهای
گوناگون سنجش هوش، افراد باهوش را شناسا?? کنند و آنها را بهکار بگمارند،
ز?را ممکن است کارکنان ?ک سازمان باهوش و توانا باشند، اما هوش جمع? و
سازمان? آنهاست که موجب فعال?تهای بزرگ م?شود.
تحقیق پیرامون هوش به
عنوان مفهومی جذاب و شگفت، به جز روانشناسی ادراکی و فردی در بسیاری از
رشته های دیگر هم مورد توجه قرار گرفته است. یکی از رشتههایی که به این
موضوع پرداخته و ع?قه فزایندهای به آن دارد، ادبیات مـرتبط با توسعه
سـازمان و مدیریت میباشد. با وجود توجهـات بسـیار زیـاد، ایـن مفهـوم
کماکان در دانـش توسعه سازمانی مبهم میباشد. فقدان تئوری واحد هوش سازمانی، بواسطه دیدگاههـا و ایـده هـای متعدد و چند پاره محققان در این زمینه مطالعاتی، بر ابهام این مفهوم صحه میگذارد.
هوش
سازمانی از چالشهای اساسی سازمانهای نوآور امروز است که به کارگیری
آن در دانشگاههای دولتی کشور نیز امری ضروری بهنظر میرسد.
منبع : هوش سازمانی
این روزها بارها درباره دولت الکترونیک
میشنویم و یا در مطبوعات میخوانیم اما دولت الکترونیک چیست؟ دولت
الکترونیک در ایران در چه مرحلهای است؟ درگاه دولت الکترونیکی چه نقشی در
ارایه خدمات الکترونیک دارد ؟ دولت الکترونیکی( E-Government) کاربرد
فناوری اطلاعات( IT) برای بالا بردن کارایی و تعامل اطلاعات بین دولت با
دولت، دولت با شهروندان و دولت با شرکتها است.
با این کار مردم
میتوانند خدمات الکترونیکی که دستگاههای دولتی به صورت جداگانه و مجزا
ارایه میدهند را در یکجا دیده و از آن استفاده کنند.
مهمترین چالش پیش
روی کارگزاران بخش عمومی و دولتی، پاسخ به خواستهها و انتظارات در حال
تغییر شهروندانی است که بخش عمومی، مشروعیت خود را از وجود آنها کسب میکند
و از طرفی با گسترش روزافزون علوم و نیز به کارگیری سریع اینترنت در تمام
ابعاد زندگی انسان و به تبع آن بالا رفتن سطح توقعات مردم از دولتها، مباحث
جدیدی جهت پاسخگویی بهتر، سریعتر و دقیقتر به مردم مطرح شده است که یکی
از آنها موضوع دولت الکترونیک میباشد.
برخی از مفاهیم نوپیدا در عرصهی
سیاست، همانند جهانیشدن، دهکدهی جهانی، دولت الکترونیک، فضای مجازی،
دموکراسی سایبر، جامعهی مدنی مجازی، سبب شدهاند عملکرد دولتها دچار
تغییر شود.
اما، دلیل نخستین حکومتگری، در دوران دولت الکترونیک، تغییر چهره داده و به مقولهای سهپایه( حقانیت، قانونیت، کارآمدی) تبدیل شده است.
ولی، بهجای پرسش «چرا از یک حکومت باید اطاعت کرد»، امروزه این پرسش که «چگونه یک حکومت پابرجاتر میشود»، درستتر است.
اگر
در دوران هژمونی رویکرد کلاسیک سیاست، این جنبههای سخت قدرت بود که بر
پیوند فرمانبران و فرمانروایان، حاکم بود، اکنون، در دوران نوظهور
مجازیشدگی و سایبریشدن سیاست، افزون بر قدرت سخت، دولتها از قدرت نرم(
تبلیغ، نفوذ، جلوه، ادغام، نمایش، جاذبه، ذهنیتسازی) برای پایایی خود،
بهره میگیرند.
دولت الکترونیکی، حاصل استفاده از فناوری اطلاعات و
مدیریت فناوری اطلاعات است که با پیاده کردن آن در سطح دولت، از نظر کارایی
و اثربخشی سیستمهای دولتی و نحوه خدمات رسانی تغییراتی شگرف ایجاد میشود
که رضایت مردمی را در سطح وسیعی به دنبال خواهد داشت.
در این نوشتار با
تشریح این مفهوم جدید جهانی، سعی شده است اهمیت دولت الکترونیکی و اجتناب
ناپذیر بودن آن در جامعه اطلاعاتی، اهمیت پاسخگویی به نیازهای مردمی، اهمیت
دیدگاه مردم نسبت به دولت و بالعکس و نهایتا فرایند ایجاد دولت الکترونیکی
و مشکلات به کارگیری آن تشریح شود.
منبع : دولت الکترونیک